کلاره - دید

تو منو دیدی
دستامو چشیدی
تو روز اول رو میز که گفتم چی میخوام (ازین)

به لبای شیرینت
گفتم گم نمیشیم
میرن همه رنجایی که تو سرت میان

میگه چشمات به من
توام میخوای همون چیزی که میخوام

بوده ترس شاید با
هر باری که قلبت تابیده تو شب سیات

مالمی لیا ولی
باهم خوبن کیا انقد

قلبم بت میاد زیاد
سروش هر لحظشیا

صدامو میشنوی

دستاتو میگیرم

گاهی چیزی نمیگم

چون شدم غرق چشات و محو لبات

هیچ جایی نمیرم

تنها خورشید من.

دستام توی موهاته مثل
شبی که نشد چارتا شاتات

می بوسیدم لبای مستتو
میگرفتم دوباره دستتو

هی میکشوندمت سمتم یه طور
که بدونی میدونم قدرتو

گفتم داری تو دنیای خودتو دیگه
با یکی که داره هر جا هواتو

بودم بالاسرت بیدار بیدار
بخوابمم اونجاس لیا، لیام بام

آخه بیبیمی فقط تو میشی رُز من
پاک میکنه لبام اشکو رژو ترستو

میکشه منو چشای تره تو
تنهاییم ابدیه بعد تو

پس تو برا من و من بره تو
میخوام غرق بمونم تو بهر تو

صدامو میشنوی

دستاتو میگیرم

گاهی چیزی نمیگم

چون شدم غرق چشات و محو لبات

هیچ جایی نمیرم

تنها خورشید من