سوگند - بارون

چرا خوابم نمیبره
چرا خستگیام از تنم نمیپره
چرا همش داغونم
چرا این ساعته اصن نمیگذره
این حبابه نمیشکنه
چرا هیچکسی صدامو نمیشنوه
بم بگو چرا وقتی نیستی
انگار هرچی دارم بازم یه چیش کمه

من
دارم اینو میبینم
که یه روز میام دوباره
کنارت آروم میگیرم

برقص تو برقص تو برقص تو زیر بارون
برقص تو زیر بارون با من
برقص تو برقص تو برقص تو زیر بارون
برقص تو زیر بارون با من

شب تا صبح با ستاره ها
رقصیدیم ما با هم کنار ماه
شب تا صبح میدیم ادامه ما
همه زیر بارون کنار مان

شب تا صبح با ستاره ها
رقصیدیم ما با هم کنار ماه
شب تا صبح میدیم ادامه ما
همه زیر بارون کنار مان

بارون که می باره
تو رو یادم میاره
دوست دارم هوایی رو که
تو رو یاد من بیاره
دلم تنگ میشه غروبا شبا
حس تنهایی میکشه منو
میخوام یه کاری کن که از این حالت لعنتی درام

بگو قصه رو برام
تعریف کن این حسمو الان
میخوام بدونم چی میشه آخه
این خونه لعنتی تنگ شده برام

من
دارم اینو میبینم
که یه روز میام دوباره
کنارت آروم میگیرم

برقص تو برقص تو برقص تو زیر بارون
برقص تو زیر بارون با من
برقص تو برقص تو برقص تو زیر بارون
برقص تو زیر بارون با من
برقص تو برقص تو برقص تو زیر بارون
برقص تو زیر بارون با من
برقص تو برقص تو برقص تو زیر بارون
برقص تو زیر بارون با من